آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

توت فرنگی مامان و بابا

خاطرات عید امسال

1393/3/7 2:49
نویسنده : مامان مریم
623 بازدید
اشتراک گذاری

 

 عزیزم امسال با وجود شما زندگی هیجان دیگه ای برا خودش داشت .امسال تو همه عید دیدنیها شما چهره فعالی از خودتون نشون دادی خندهقربونت برم سه روز اول عید رو رفتیم برا دیدو بازدید روز چهارم با اجازتون پرواز کردیم مشهد خونه دختر عموی من آخه نگار شوهرش اهل مشهد هست فعلا اونجا موندگارن .قبل عید کلی اصرار کرد که بریم پیششون اونم یه پسر داره که عاشق شماستچشمک بابایی هم دستش درد نکنه بلیط جور کرد و رفتیم .شما اولین بارت بود سوارهواپیما می شدی وای که چقدر شیطون شدی مهمانداره تا میخواست چیزی بیاره شما قبل همه شیرجه میرفتیخنده عزیزم مشهد بهمون خیلی خوش گذشت شما هم حسابی کیف کردی با سام دوست شده بودی ولی چون هنوز کوچولویی نمیتونستی باهاش بازی کنیبوستا هشتم خونه نگار جون اینا بودیم بهشون خیلی زحمت دادیم ،به ما خیلی خوش گذشت دستشون درد نکنه.

بعد که اومدیم تبریز هیچ کس نبود بابا جون اینا تا دوازدهم آنتالیا رفته بودن خاله جون اینا هم شیراز بودن آنا اینا هم شمال ،ما اولین مسافرای عید بودیم که برگشته  بودیم .یه روز بعد ما خاله جون اینا هم اومدن اکثرا باهم بوده .اومدن بابا جون اینا هم برا شما عالی بود کلی برات لباس آورده بودن وای که چه ذوقی کرده بودی .بوسسیزده بدر هم با خاله جون اینا رفتیم جلفا حسابی خوش گذشت یه شب موندیم هتل چهاردهم برگشتیم .

امسال عید برا من و بابایی یه سال فراموش نشدنی بود چون شما کنارمون بودی آرمیتام دوست داریم.

اینم از عکسات(فقط عکسای سیزده بدررو من اشتباهی فرمت کردم پاک شد ببخشید مامانخجالت

 

نمیذاشتی که چمدونارو ببندیم آخرش رفتی نشستی توش راحت شدی

 

 

 

 نگار وسام اومده بودن فرودگاه دنبالمون ،هفت سین اونجا عالی بود چندتا عکس ازت گرفتیم

 

 

 

 

اینجا اتاق سام هستش حسابی با اسباب بازیاش مشغولی

 

 

این عکسم تو حرم ازت گرفتم

 

 

 

 

قربون این قیافیه متعجبت برم برا اولین بار اومدی شهر بازی هنگ کردیقه قهه

 

 

 

 

 

 

اینجا هم طرقبه هستش نگار و عمو حسن زحمت کشیدن برا نهار مهمونمون کردن

 

 

همیشه مثل امروزت از ته دل بخند قربون خندهات

 

 

 

 

اینم پایان ماجرای طرقبه ، ای شیطونازیبا

 

 

 

پسندها (6)

نظرات (6)

عمه جووونی
10 خرداد 93 15:54
سلام عزیزم وااااای چه سفرنامه تصویری خوشگلی شده برات . دست مامان جونت درد نکنه گلم . خیلی جالب شده
مامان مریم
پاسخ
مرسی عمه جون
الهه مامان مبین
19 خرداد 93 17:09
خصوصی گلم
الهه مامان مبین
31 خرداد 93 15:58
عزیز دلم زیارتتون قبول باشه . قربون اون عکسای نازت خوشگل خاله
مامان مریم
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان ارمیتا
17 تیر 93 9:38
سلام دختر نازنین و قشنگ تولدت هزاران بار مبارک انشاالله زیر سایه پدرو مادرت صدو بیست ساله شی عزیزم.
مامان مریم
پاسخ
ممنون عزیزم
سحر
17 تیر 93 15:56
*************************** *******\/***\/****\/********** *******/\***/\****/\********** *******||***||****||********** *******||***||****||********** ***(---------------------------------)***** ***(-----------تولدت مبارک-------)***** ***(---------------------------------)***** ***(---------------------------------)***** ****************************
مامان مریم
پاسخ
مرسی
عمه جووونی
12 مرداد 93 20:53
سلام سلام صد تا سلام عزیز دل عمه جووووووووووووووووووون آخی تو چه قدر ماه و دوست داشتنی هستی گلم.
مامان مریم
پاسخ
مرسی عمه جونی