آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

توت فرنگی مامان و بابا

پس از دو سال و سه ماه

1394/8/15 3:10
نویسنده : مامان مریم
592 بازدید
اشتراک گذاری
سلاااام عزیززززم عشقم شاید بیشتر از یک سال هستش که سراغ وبلاگت نیومده بودم. دلم برا اون روزها خیلی تنگ شده اینرو الان کاملا حس کردم😚😚 نفسسسسم الان دیگه برا خودت خانومی شدی پر از احساس پر شیطنت پر خنده شادی عزیززززززم اونقدر دوست دارم که نگو😗😗😗😗😗 اگه بخوام از خاطرات این یک سال برات بنویسم باید بگم راه رفتنت رو 13ماهگی کامل شروع کردی قربووونت برم اتفاقات مهم رو برات مینویسم که وقتی بزرگ شدی ازم پرسیدی بتونم با سند بهت بگم 😜😜 جوووونم یک ماه مونده به دوسالگیت خودت گفتی دیگه پوشک نمیخوااام از همه مهمتر خیلی خیلی زوود شروع به حرف زدن کردی (تو این مورد کاملا کشیدی به خودم)دوماه بعد تولد دوسالگیت هم دیگه از شیر گرفتمت جووونم تو هیچ کدوم از این مراحل ذره هم منو اذیت نکردی همه رو با میل خودت انجام دادی و قبول کردی عشققققققم عمرم همه زندگیم ،دیگه هیچ ثانیه از این زندگی بدون تو برام معنی زندگی رو نمیده بینهاااایت بینهاااایت دوست دارم. خوندن مطالب گذشته برام خیلی لذت بخش بود حیفم اومد از الانت برات ننویسم. دوست دارم برات عکس هم میذارم اینو بدون اونقدر زیبا وپاک ومعصوم وهمونقدر پر ازشیطنت هستی که آدم به دنیایه کودکیت حسودیش میشه عاشقانه دووووست دارم همه وجودم.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)