آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

توت فرنگی مامان و بابا

تولد دو ماهگی آرمیتا

1392/6/17 20:24
نویسنده : مامان مریم
346 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسم

مامان قربونت بره،عشقم تولد دو ماهگیت مصادف شد با واکسنت.

الهی فدات بشم چه جیغی داشتی می کشیدی با هر جیغت دستای من داشت میلرزید،خیلی درد داشتی کار منم شده بود اشک ریختن ،یه کم که حالت میخواست خوب شه پاهات رو تکون میدادی بعد دردت میگرفت جیغ میکشیدی فدای اون گریه هات بشم آرمیتا نمیدونی بند بند وجودم داشت میلرزید، ولی عشقم خدا رو شکر الان که دارم مینویسم دیگه آروم شدی.

همه عمرم چون اصلا حال و حوصله نداشتی برات تولد نگرفتیم ،انشالله تولد سه ماهگیت.

هستی من میبوسمتماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

عمه جووووونی
3 آبان 92 21:55
یادش بخیر عمه جوون من از اون دوران یه عکس گرفتم بزرگ شدی نشونت می دم الان می ترسم یاد واکسن بیافتی باز بزنی زیر گریه قربان تو برم من
خاله مینا
23 آبان 92 19:23
خاله فدات بشه عزیزم ،من حالا شب که مامان مریم میگفت حالت بهتر شده رو دیدم چه جیغی می کشیدی،خاله منم رفتم تو اتاق اونقدر گریه کرد قربونت برم من آرمیتا خیلی دوست داررررم
نوشته های یک آموزگار
25 آبان 92 21:12
دارم چهره ی مامانی تو تصور می کنم تو حالتی که درد داشتی آخه برا خودت خوب بوده خووووووووو