حرفهای مامان با دخملش
عزیزتر از جونم نفس مامان امروز با بابایی رفتیم دکتر و دکتر گفت بیا برگ بستریت رو بدم برو دیگه آماده شو عشقم جونم عمرم دکتر برا 17 تیر بهم وقت داد و گفت صبح ساعت 6 بیا برا بستری شدن اونقدر خوشحال بودم و هستم که نگو از دکتر پرسیدم واقعا 9ماه تموم شد گفتم که تو این مدت اصلا اذیتم نکردی پرنسس مامان حس اینکه قراره برا همیشه بیای تو آغوشم ،حس اینکه قراره من مامانت بشم ،حس دوست داشتنت با تمام وجودم و خیلی از احساسهای دیگه اصلا قابل مقایسه با هیچ چیز تو دنیا نیست. زیباترین معجزه خدا، به دنیا اومدن تو بهترین و شیرین ترین هدیه از طرف خدای مهربون برا من و باباییت هست،امیدوارم از بودن تو این دنیای زیبا با تمام وجو...
نویسنده :
مامان مریم
20:00